اضطرابی گزنده و غلیظ هست که همچون کارد اثر می‌کند و آزارش وزن زمین را دارد، اضطرابی که در چشم‌برهم‌زدنی حادث می‌شود، که با مغاک‌هایی به‌درهم‌فشردگی حشرات قطع می‌شود، مانند جانور موذی سخت‌جانی که جلو کوچکترین حرکات‌اش را گرفته‌اند، اضطرابی که ذهن را وامی‌دارد گلوی خود را بفشارد، خود را ببرد و دور بیندازد-- خود را به قتل برساند.