فرد باید به زیر سطح برود، باید به آنچه در زیر سطح است نگاه كند؛ باید توان حركت كردن، امیدوار بودن، باور كردن را از دست بدهد تا بتواند درست ببیند.
گذشته از هرچیز، چرا باید لحظهی انباشتگی، لحظهی مساوی بودن با خودتان از شما دریغ شود بهخصوص كه شما جرأت آرزو كردناش را دارید؟ هیچ خطر مطلقی وجود ندارد جز برای آنكه خود را ترك میگوید؛ هیچ مرگ مطلقی وجود ندارد مگرا برای آنكه به مرگ علاقه دارد.